دوست قدیمی

ساخت وبلاگ

یک گوشه ای گیر اورده بود که مثل همیشه نصف پاکت سیگارش و تموم کنه

دستش و هم گرفته بود روی پیشونیش مثل کسی که مادرش مرده باشه

این بار جلو رفتم و بالای سرش ایستادم

سایم و که دید با همون صدای نخراشیده گفت:

هر کی هستی سایت مستدام داشتم می پختم

گفتم تورو ک و ن گشادت

گفت : آشنا هستی پس خیالم راحت شد کر و کوری چیزی نیستی که برای شاشیدن اومده باشی رو به دیوار

یک آهی کشید و گفت اگر بهت بدهکارم می بینی که وضعم رو

آه ندارم که بدم تو شکم پر بشه

دوباره گفتم اگر ک و ن گشادت همش و نمی چ س ی د با همون آه الان سیر می شدی.

سرش و بالا آورد و گفت: اه تویی؟

خواست بلند بشه که عقبکی رفت تو دوار دولا شدم که بگیرمش نیافته که خشتکم پاره شد.

مرتیکه بی غیرت چنان از خنده بی حس شد که نعش کرختش و پرت کرد روی آسفالت و زیر همونن آفتابی که زیرش داشت می پخت گهی می خندید و گهی می گ و ز ی د.

بی شرف... دیگه نمی رم پیشش


رویای زنبوران وحشی...
ما را در سایت رویای زنبوران وحشی دنبال می کنید

برچسب : دوست قدیمی,دوست قدیمی شعر,دوست قدیمی به انگلیسی, نویسنده : aspantman2 بازدید : 50 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 12:15