لب یار را در چرک نویس های همکنون من بوسیده است.
و اکنون که مینویسم
انگار قبلا این شعر را از من دزدیده باشند.
بدبین که نیستم اما
پنجره باغ این شب ها رو به اتاق من باز است.
در این همسایگی به کسی مزنونم
به کسی که پیش تر به قصد دزدی آمده بود.
چه کسی به گوش باد رسانیده
کمدار شده است از عشق تو رگهای من؟
دیگر ولم نمی کنند دیگر مرا نمی هلند دیگر به خاطر تو اشکی نمی چکند
و چشمهایم
برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 32