امروز فهمیدم این تو هستی که جان مرا خواهی گرفت
بین توقف دو ایستگاه دو آغوش دو ضربه
دم و بازدم دو دشنه دو دست
دورترین نقطه دنیا دیرترین زمان بازگشت
و تمام هرگز ها را دوست داری
از همه بریده که باشی
میان این همه آدم
مهربان که باشی
شبیه آدمک های بیگانه که باشی
رویای زنبوران وحشی...برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 28
با این همه هم همه های هجو سیاهی که سروده ام
با صدای دو رگه زن آبستنی
که درد می کشید
با دستهای سردی که بو می داد
مثل شاعری که تنها بودو در خماری
سیگار می کشید
و هر چه که از دستهای تو می رسید
برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 21
هنوز دارم می سوزم از این عشقی که ثمر نداره
از این نخ سیگاری که تو دستم روشنه ته نداره
تو این همه گل آلود کردی ذهن و فکر من و
با همه چی افتادی به ریشه زدن و بالا آوردن من و
که از وقتی رفتی انگار آدمک بیچاره من شب آرومی نداره
چقدر باید درد داشته باشی
آخه تیر کی بودی تو
ساده انگار آدمیه که فکر میکنه
دومیش وجود نداره
رویای زنبوران وحشی...برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 23
لب یار را در چرک نویس های همکنون من بوسیده است.
و اکنون که مینویسم
انگار قبلا این شعر را از من دزدیده باشند.
بدبین که نیستم اما
پنجره باغ این شب ها رو به اتاق من باز است.
در این همسایگی به کسی مزنونم
به کسی که پیش تر به قصد دزدی آمده بود.
چه کسی به گوش باد رسانیده
کمدار شده است از عشق تو رگهای من؟
دیگر ولم نمی کنند دیگر مرا نمی هلند دیگر به خاطر تو اشکی نمی چکند
و چشمهایم
برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 31
قسم به راحتی زن همسایه وقتی که گاز می گیرد
قسم به تردید دختر ساده شهر وقتیکه تن می فروشد
امروز در باغ ما مزه البالوها تند بود
هیچ چیزی مزه خودش را نمی داد
حتی برگ درخت های سیب، کرم ها، خاک باغ
حتی اکسیژنی که با هم می کشیدیم
پرتقال های تو هم تلخ شده اند
بیابید پرتقال فروش را
برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 30
خداوندا تو چه می فهمی دلتنگی را
تو که دلت برای کسی تنگ نمی شود
دل تو حد ندارد که بخواهد تنگ و گشاد شود
زمانی را که دل از فرط دلتنگی نمازش را قضا خواند
خداوندا تو آن دم را به پای من هزاران بار آسان کن
برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 34
برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 39
وقتی می خواهی کسی را ببوسی جوری نبوس که آن فرد بفهمد مثانه ات را 24 ساعت است که خالی نکرده ای
جوری ببوس که انگار کسی تو را از پشت هل می دهد به طرفش
جوری ببوس که انگار زیر پایت پوست موز باشد و تو لیز خورده باشی
جوری ببوس که انگار پشت سر تو یک داعشی انتحاری کرده است
جوری ببوس که انگار اکسیژن تمام دنیا تمام شده است
جوری ببوس که انگار از بالای درهعمیق به پایین پرت شده ای
برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 33
برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 25
برچسب : نویسنده : aspantman2 بازدید : 42